انجیل

مرکزیت انجیل: یک هشدار و یک توصیه

مقالات
03.20.2019

 

ما چگونه فراتر از انجیل حرکت کنیم، بدون آنکه از انجیل دور شویم؟ به عبارت دیگر، اگر انجیل از اهمیت کامل برخوردار است، آیا واقعاً لازم است که به هر نحوی ” فراتر از انجیل حرکت کنیم”؟

اینها دو سؤالی است که توسط جنبش رو به رشد مرکزیت انجیلِ شنیدنی و رسا در میان انجیلیها مطرح شده است.

هفته گذشته من به یک اعتراض احتمالی به این جنبش نگاهی انداختم. در این مقاله من به این دو سؤال رسیدگی می کنم. یکی در مورد یک توصیه است و دیگری هشدار.

در ابتدا باید بگویم که فکر می کنم ظاهراً تمرکز رو به افزایش انجیلیها در رابطه با انجیل، تمایل شگفت انگیزی است. این صداهای بسیار به درستی به ما می گویند که انجیل نقشی مرکزی در تقدیس دارد، که وجه خبری آن وجه امری را استوار می کند، و اینکه ما فراتر از انجیل حرکت نمی کنیم بلکه در انجیل عمیقتر می شویم. اینها همه مباحثات عمیق کتاب مقدسی هستند.

دو ” ISMS ” انجیلی: ضرورت گرایی و تقلیل گرایی(کوچک و جزئی کردن مسائل پیچیده)

اما ممکن است کسی بگوید که، ” اگر انجیل از اهمیت کامل برخوردار است، آیا واقعاً لازم است که ما به هر نحوی ” فراتر از انجیل حرکت کنیم”؟

انجیلیها عمیقاً ضرورت گرا هستند. به دلایل تاریخی گوناگون، ما دوست داریم که مسائل را تا حد ممکن مختصر کنیم و به زندگی خود ادامه دهیم. چنانکه اغلب شنیده ام که گفته می شود، ما تمایل داریم که دو سرعت متفاوت داشته باشیم، ضروری و بی اهمیت.

بنابراین یکی از خطرات این جنبش جدید این است که اگر انجیل در مقوله” ضروری ” قرار بگیرد ( و باید اینطور باشد!)، در نتیجه هر چیز دیگری به زباله دان ” بی اهمیت” واگذار می شود.

هر چند وقت یکبار اشارات کوچکی به این موضوع می شود که هشدار می دهد که اجازه ندهیم چیزی انجیل را در زندگی و کلیسایمان تحت الشعاع قرار دهد یا بر آن سایه بیندازد یا از اهمیت آن بکاهد. چنین هشدارهایی ضروری و صحیح می باشد، اما اگر ما فضای سومی بین ضروری و بی اهمیت قرار ندهیم، خودِ انجیل در خطر خواهد بود. شما نمی توانید صرفاً با تمرکز بر انجیل، از آن محافظت کنید. همه نوع تعالیم و اعمال الهی وجود دارد که بسیار ضروری می باشد، و ما آنها را به مسئولیت خود نادیده می گیریم.

به عنوان نمونه، تعلیم مربوط به تثلیث از انجیل جدانشدنی می باشد. پدر، پسر و روح القدس، هر یک نقشی مُجزا در نجات دارند، به این معنا که هر انحرافی از تثلیث، در واقع انحراف از انجیل می باشد.

نمونه ای دیگر، حقیقی بودن آیات کتاب مقدس، پایه محکمی از معرفت و دانش برای انجیل ارائه می دهد. ایمان و اعتماد ما به مسیح بر پایه حقیقی و قابل اعتماد بودن کلام خدا می باشد.

برای اعمال مربوط به حمایت از انجیل، به عضویت کلیسا و تأدیب و انضباط کلیسایی توجه کنید. چنانکه جاناتان لی مَن می گوید،” عضویت در کلیسا با نشان دادن عیسی و تأدیب و انضباط کلیسایی به دنیا نشان می دهد که از نام عیسی محافظت می کند.”

عضویت کلیسایی این بدن را که قوم متعلق به انجیل می باشد، جدا می کند. به دنیا نشان می دهد که ” قوم انجیل اینگونه می باشد. این قوم جدیدی می باشد که انجیل آن را خلق می کند.”

و تأدیب و انضباط کلیسایی از تصویر انجیل محافظت می کند، تصویری که کلیسا به دنیا نشان می دهد. مانع از این می شود که کلیسا تصویری دروغین از انجیل را به ملتهایی نشان دهد که ما را تماشا می کنند. این کار را با گفتن اینکه مسیحی چه چیزهایی نیست، انجام می دهد: ” این چیزها آن نوع از زندگی نیست که از انجیل جاری می شود.”

بعلاوه، بر اساس آنچه که شخصی عنوان کرده، تأدیب و انضباط کلیسایی، انجیل در عمل است. در مسیح، خدا ما را در گناهمان رها نمی کند. ما هم نباید اعضای کلیسایمان را در گناهشان رها کنیم. در عوض، ما باید با توبیخ پُرمحبت و بخشش رایگان مسیح به سراغ آنها برویم.

این تعالیم و اعمال، در کنار موارد بسیارِ دیگر، رابطه نزدیکی با انجیل دارند. آنها به شکل سازمان یافته ای به انجیل وصل می شوند. ما نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم، بدون اینکه به درک خود از انجیل، و شهادت خود به انجیل آسیب برسانیم.

اینک هشدار من: اجازه ندهید که مرکزیت انجیلِ شما به ضرورت گرایی انجیل تبدیل شود، که شما را به سوی تقلیل گرایی انجیل هدایت می کند. بله، انجیل را مرکز زندگی خود قرار دهید، و مرکز زندگی کلیسای خود. اما کاری نکنید که به نظر برسد انجیل تنها مسأله مهم می باشد.

 

نقاط را به هم وصل کنید

در رابطه با سؤال اول: پس چگونه فراتر از انجیل حرکت کنیم، بدون اینکه از انجیل دور شویم؟ به عبارت دیگر، ما چگونه این چیزها را بدون رها کردن انجیل موعظه کرده و به کار ببریم؟

توصیه من این است: ما دائماً با وصل کردن نقاط میان انجیل و تعلیم خود و به کار بردن آنها، این کار را انجام می دهیم.

هم اکنون این کار را در این مقاله انجام داده ایم. تثلیث، اقتدار کتاب مقدسی، عضویت کلیسا، و تأدیب و انضباط کلیسایی به طور سازمان یافته ای به انجیل وصل هستند. و همینطور بسیاری از تعالیم و اعمال قطعی دیگر هم به انجیل وصل می باشند.

روش یک رهبر کلیسایی برای فراتر از انجیل حرکت کردن، بدون جدا شدن از انجیل، این است که این اتصالات سازمان یافته را در موعظه و تعالیم خود آشکار کند. روش تمرکز کردن بر مسائل دیگر، بدون از دست دادن تمرکز بر انجیل، با دنبال کردن رابطه آنها با انجیل میسر می باشد.

بنابراین درباره مشایخ(پیران) کلیسا و پدر و مادری کردن و آخرت شناسی و قرار آشنایی گذاشتن با جنس مخالف و تعمید، با علمِ بر انجیل تعلیم دهید، به طریقی که نشان دهد چطور هر یک از این موارد به انجیل وصل می شود. به این طریق، اعمال و تعالیم دیگر با انجیل رقابت نخواهند کرد. بلکه با انجیل دست به دست هم خواهند داد.

اجازه ندهید که مرکزیت انجیل به تقلیل گرایی انجیل تبدیل شود. بلکه، نقاط میان انجیل و هر چیز دیگری، از جمله ساختار و زندگی متحد کلیسای محلی را به هم وصل کنید.