رهبری

آیا حلیمان (فروتنان) ضعیف هستند؟ – کشیشان درباره ملایمت چه فکری می کنند

مقالات
05.13.2019

وقتیکه کلمه “کشیش” را می شنوید، اولین کلمه ای که به ذهنتان می رسد چیست؟ من حدس می زنم که کلمه “ملایمت” نیست. غولهای آهنی، قهرمانان مورد پسند ما، به فروتن بودن و حلیم بودن، معروف نیستند. بلکه آنها تمایل دارند که کارهای بسیار برجسته ای را از طریق توانایی محض، مهارت، و نیروی اراده انجام دهند. آنها در غرور، پیشی می گیرند، نه در فروتنی.

من همیشه فکر می کردم که شخص ملایمی هستم. وقتی فهرست پرهیزکاری و تقوا را در عهدجدید می خواندم، هیچ وقت ملایمت، توجه مرا به خود جلب نکرد. به عنوان یک مرد جوان، به طور مرتب به ضدّ شهوت دعا کردم. با غرور جنگیدم. سخت تلاش کردم تا خود را از سستی و تنبلی محافظت کنم. این گناهان کُشنده شامل یک هیولای سه سر می شود که من می دانستم باید به مخالفت با آنها بپردازم. اما در طول مسیر، در حالیکه در خطّ مقدّم به ضد این هیولا می جنگیدم، یک گناه حیله گر کوچکی از قلبم خارج شد و از عقب به من حمله کرد. این گناه اسامی بسیاری دارد: خشونت، جسارت، و تحکّم، بعضی از این اسامی می باشد. این نه حلیم است و نه ملایم.

پس این گناه کوچک حیله گر چگونه توجه مرا به خود جلب کرد؟ یک برادری کار شجاعانه ای انجام داد؛ او به من گفت که من با خشونت رفتار کرده و دیگران را می ترسانم. در حقیقت این مسأله خیلی خشن و تند بود، او مطمئن نبود که آیا می تواند در کنار من در بدن مشایخ کلیسای ما خدمت کند. کلمات او مرا متحیّر کرد. نمی توانستم آنرا باور کنم. اما با اینحال نمی توانستم آنرا باور نکنم. این برادر، حکیم و خداشناس است و من می دانستم که او بهترینها را برای من و برای کلیسایی می خواست که هر دو دوستش داشتیم.  

 

گناه من، مرا فریب داد

لازم بود که به شکل عمیقتری عمل کنیم. من از او خواستم که تعدادی از مشایخ کلیسا را انتخاب کند، افرادی که با آنها احساس راحتی می کند تا بتواند این موضوع را با آنها در میان بگذارد. چهار نفر از ما با هم جمع شدیم تا صحبت کنیم و دعا کنیم. او دلواپسی خود را با آنها در میان گذاشت. با فروتنی این کار را انجام داد، در طول صحبت، به ضعف خودش هم اعتراف کرد. اما در حین صحبت کردن، من بهتر متوجه شدم که چگونه مکالمات را به شکلی هدایت کرده ام که باعث شده دیگران احساس حقارت کنند. متوجه شدم که چطور اغلب اوقات خیلی کم راهنمایی کرده ام، درحالیکه انتظار داشتم نتایج زیادی حاصل شود. من متوجه شدم که وقتی بیشتر توجهم بر روی شهوت، تنبلی و سستی، و غرور بود، خشونت در اوج ترّقی بود.

متعجبم از اینکه چطور به مدت طولانی نتوانستم این گناه را ببینم. روی هم رفته، من پیوسته دعا می کردم، روزانه کتاب مقدس را می خواندم، و حداقل یکبار در هفته موعظه می کردم. کلیسای محلی مرا انتخاب کرده بود که به گناهان کلّ جماعت رسیدگی کنم، پس چطور توانستم اینقدر واضح و آشکار، گناه خودم را نبینم؟

پاسخ کوتاه این است که، من نمی دانم، گناه من، مرا فریب داد. الهیدان قرن نوزدهم، آرچیبالد اَلِکساندر، نوشته، “در تمام گناهان، ذهن تحت تأثیر موهومات و مسائل بی اساس قرار می گیرد. در آن لحظه افکار و انگیزه های درست، فراموش شده یا مغلوب می شوند.” {1} او درست می گوید؛ من فریب خورده بودم که فکر می کردم رُک بودن، (کلمه ای که بهتر از خشونت می باشد)، فقط بخشی از سبک رهبری من است.

بعد از چند هفته، خداوند به من یاد آوری کرد که تقدیس شدن، در طی مراحلی انجام می شود، حتی برای کشیشان. نه فقط این، بلکه من در کلمات تند و تیز این برادر عزیزم، به قدرت عبرانیان 3 : 13 پی بردم،” بلکه هر روزه همدیگر را نصیحت کنید مادامی که “امروز” خوانده می شود، مبادا احدی از شما به فریب گناه سخت دل گردد.” نصیحت او باعث شد که قلبم را از نو مورد آزمایش قرار دهم.

 

کتاب مقدس مرا تازه کرد

بسیار مهم است که توبیخ او مرا هدایت کرد که کتاب مقدس را با چشمانی تازه مطالعه کنم. به عنوان نمونه، پیش از این وقتی موسی را به یاد می آوردم، اولین چیزی که به فکرم می رسید یک رهبر بسیار شجاع و دلیر بود که بر عدم امنیت عمیقی غالب آمد تا قوم خدا را از مصر خارج کند. این حقیقت دارد. موسی به شکلی جدّی از عدالت دفاع می کرد. اما این کلّ شخصیت او نبود. وقتی با خشونت خودم رو در رو شدم، موسی را به عنوان مردی دیدم که شخصاً و به شکل قدرتمندی توسط جلال خدا تبدیل شده بود. بنابراین، کتاب مقدس او را به عنوان شخصی توصیف می کند که،” بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمین اند.” (اعداد 12 : 3)

پیش از این، وقتی بر روی میوه روح تأمل می کردم، به نیاز خودم برای خوشی، امانتداری، و پرهیزکاری چشم دوخته بودم. اما الان، در این متن ملایمت (تواضع) توجه مرا به خود جلب می کند، مرا وادار می کند که قلب خود را به این تکّه خاص میوه روح بسپارم. ( غلاطیان 5 : 22 – 23).

پیش از این، هر بار که به سراغ اول پطرس 5 می رفتم تا نقش مشایخ را در کلیسا بررسی کنم، به طور خاص ملاحظه می کردم که چقدر لازم است که آنها با رضامندی، خادم باشند، نه طمّاع سود قبیح. اما الان چیزی که توجه مرا به خود جلب می کند این است که در واقع آنها نباید بر گوسفندان تحت مراقبت خود “خداوندی کنند”. (اول پطرس 5 : 3).

من چند بار اول تیموتائوس 3 را خوانده ام، و به شرایط مورد نیاز برای به عهده گرفتن خدمت اداری ناظر(اسقف) فکر کرده ام؟ وفاداری در ازدواج، هوشیاری، و قابل احترام بودن که هریک توجه مرا به خود جلب می کرد. اما دیگر نمی توانم این عبارت را بدون دیدن این قسمت بخوانم،” نه جنگجو، بلکه حلیم و ملایم”، این عبارت مثل نور نئون می درخشد.

 

کلیسای ما نیازی به کشیش حلیم ندارد

رهبری کلیسا، حتی به همراه جمعی از مشایخ، کار آسانی نیست. یک کشیش خوب باید آماده دریافت انتقادهای بسیار باشد. این بخشی از کار است. بعلاوه، انتظاراتی وجود دارد که کشیشان نه تنها باید بدانند که نیازهای کلیسا چیست، بلکه باید دید و رویا، اعتماد به نفس، قدرت تصمیم گیری، و ذهنی محکم و استوار داشته باشند تا این انتظارات را برآورده کنند. و گاهی اوقات، به خاطر اینکه ذهنمان با گناه آلوده شده، ما، کشیشان، نمی توانیم ببینیم که چطور پرورش و ترویج خصوصیت حلم و فروتنی می تواند این مسأله را تقویت کند. ما می دانیم که آمریکا نیاز به یک رئیس جمهور حلیم ندارد، ارتش نیاز به یک ژنرال حلیم ندارد، و یک شرکت نیاز به یک CEO ضعیف ندارد. پس، شاید بدون اینکه متوجه شویم، به این نتیجه رسیده ایم که کلیسایمان نیاز به یک کشیش حلیم ندارد.

اما کلیسا، یک کشور، یک ارتش، یا یک شرکت نیست. اگر خدا می خواست که کلیسا توسط سیاستمدارها، ژنرالها، یا CEOها رهبری شود، می توانست این کار را انجام دهد. ولی، خدا با حکمت خود، آینده کلیسا را به مشایخی سپرده که صفت مشخصه آنها تشخیص ضعف شخصی خودشان می باشد: “لیکن این خزینه را در ظروف خاکی داریم تا برتری قوّت از آن خدا باشد نه از جانب ما.” (دوم قرنتیان 4 : 7). اگر عیسی با خالی کردن خود، دنیا را نجات داد (فیلیپیان 2 : 7)، پس قطعاً واجب است که هر شیخی وضع و حالت او را به خود بگیرد.

به عنوان یک شوهر، من از کلام دِیو هاروی در رابطه با حلم و فروتنی در ازدواج، بسیار قدردانی می کنم:

“حلم و فروتنی ربطی به ضعیف بودن یا بی اراده بودن ندارد. حلم، قدرتی است که با محبت عمل می کند… در ازدواج، حلیم بودن، ضعیف یا آسیب پذیر بودن نیست، بلکه متعهّد بودن به همسرت می باشد، به طوریکه برای خیرّیت او، خودت را فدا می کنی.” {2} این کلام، برای شبانی کردن هم کاربرد دارد.

حلیم بودن، ضعیف بودن نیست. کشیشی که احساس می کند باید از طریق به کار بردن استعدادها و عطایای خود، قدرت کلیسا را افزایش دهد، در واقع قدرت انجیل را کوچک می شمارد. کشیشی که متقاعد شده که باید بصیرت و آگاهی بسیاری داشته باشد، بسیار نافذ باشد، بسیار قوی باشد، یا بسیار فرمان دهنده باشد، در حقیقت اساسی ترین حقایق روحانی را از دست داده است: خدا مشتاق است که از حلیمترین مردان استفاده کند، چون آنها به طور قابل مشاهده ای به خدا تکیه می کنند. به این معنا نیست که یک کشیش خوب، ساکت است، در رهبری کردن محتاط است، یا نسبت به قضاوت و داوری خود مشکوک است. اصلاً اینطور نیست! بلکه به این معناست که یک کشیش” در شنیدن تند و در گفتن آهسته و در خشم سُست باشد.” (یعقوب 1 : 19)

من هنوز به اندازه کافی ملایم نیستم، اما از تمایل خود به خشونت آگاهم، و می دانم چنین آگاهی مرا، شوهر، پدر، و کشیش بهتری می سازد. می دانم که یک روز از این روزها که خدمت روحانی من به پایان می رسد، مردم در مراسم تشییع جنازه من جمع خواهند شد و امیدوارم که بیشتر در مورد عیسی صحبت خواهند کرد تا در مورد من. اما تا اندازه ای که قرار است مرا به یاد بیاورند، دوست دارم که به عنوان مردی از من یاد کنند که الگویی از حلم به جا گذاشت.

 

حرکت به سوی حلم و فروتنی

هیچ یک از ما به اندازه کافی حلیم یا ملایم نیستیم. اما اگر فکر می کنید که در این قسمت واقعاً مشکل دارید، باید چه کار کنید؟

  • شخصی را پیدا کنید که حقیقت را با محبت به شما بگوید، و از او بپرسید، “آیا من ملایم هستم؟” این موضوع به سادگی به من کمک کرد که متوجه شوم که باید در این قسمت متمرکز شوم. دانستن این مطلب، شاید نیمی از مبارزه نباشد، اما یک آغاز است.
  • بر روی بعضی از متون کلیدی کتاب مقدس، اندیشه و تأمل کنید: امثال 15 : 4 ؛ متی 5 : 5 ؛ غلاطیان 5 : 23 ؛ افسسیان 4 : 1 – 3؛ کولسیان 3 : 12 ؛ اول تیموتائوس 6 : 11 ؛ یعقوب 1 : 21. حتی بیش از اینها، به شخصیت مسیح توجه کنید. پولس گفت که هر مسیحی ” از جلال تا جلال به همان صورت {مسیح} متبدّل می شویم.” (دوم قرنتیان 3 : 18) یعنی قرار است ما در حلم و فروتنی او هم سهیم شویم. (دوم قرنتیان 10 : 1؛ متی 11 : 29). به ندرت پیش می آید که زمانی را صرف چنین آیاتی کنیم و بعد از آن اشتیاق بیشتری برای ملایمت و تواضع نداشته باشیم.
  • توجه کنید که دیگران شما را چگونه می بینند. اگر کلمات، لحن صدا، و چهره شما، خشن و بی احساس به نظر می رسد، نحوه ارتباط خود را با دیگران مورد تجدید نظر قرار دهید. بخشی از محبت کردن به شخص دیگر این است که روش خود را تغییر دهید تا مطمئن شوید که دیگران می دانند که شما به آنها توجه دارید. گاهی اوقات کمبود ملایمت باعث می شود که نتوانید به سادگی نشان دهید که حقیقتاً چه احساسی دارید.
  • دعا کنید که خدا شما را ملایمتر بسازد. قطعاً این دعایی است که خدا مشتاقانه می خواهد که به آن پاسخ دهد. او بیشتر از شما، گوسفندانش را دوست دارد، و به خاطر محبت به آنها، ملایمت را در قلب افرادی قرار می دهد که شبانی می کنند، افرادی که حقیقتاً مشتاقند که حلم و فروتنی مسیح را نشان دهند.

****

{1} آرچیبالد الکساندر، حقایق عملی  , 59 ,(Harrisonburg, VA: Sprinkle, 1998)

{2} دِیو هاروی، وقتی گناهکاران می گویند، “بله” ، 130,( Wapwallopen, PA: Shepherd Press, 2007)