الهیات کتاب مقدسی

تجدیدنظر در مورد یکجور بودن: قالب کتاب مقدسی برای کلیساهای چند ملّیتی

مقالات
03.19.2019

من یک مسیحی هستم، یک هندی، در گذشته موزیک راک می نواختم. من در جنوب هند بزرگ شدم و در میان یک فرهنگ فرعی( شبه فرهنگ) بخصوصی از بوته شهری هندی بخصوصی زندگی کردم.

وقتی خداوند در سال آخر کالج مرا نجات داد، به زودی خودم را در میان افرادی یافتم که کاملاً متفاوت از من بودند- افرادی از قومها و فرهنگهای مختلف، افرادی که به زبانهای متفاوتی صحبت می کردند، غذاهای متفاوتی می خوردند، و حتی موسیقی کاملاً متفاوتی را ترجیح می دادند ( آنها حتی نمی دانستند که بنفش سیر ( دیپ پِرپِل) که بود! ) آیا من احساس ناراحتی می کردم؟ بله. اما چیزی که در آن زمان مرا متحیّر می کرد و هنوز هم متحیر می کند، این بود که تفاوتهای اساسی و “دیگری (چیزهای متفاوت)”  نیست که ما را از هم جدا می کند. نه، آنچه مرا متحیر کرد اتحاد و برادری بود که این افراد با هم داشتند، علیرغم همه تفاوتهایشان_اتحاد و برادری داشتند که من از طریق ایمان آوردن به عیسی مسیح وارد آن شدم، کسیکه همه مرزها را می شکند و همه قومها را به عنوان اعضای خانه خود با هم جمع می کند.

هم در شمال آمریکا و هم در کارهای خدمتی در سراسر جهان، ” قاعده واحد یکجور”  رشد کلیسا، بدون هیچ پرسشی به عنوان تأثیرگذارترین راه برای ازدیاد شاگردان و بنای کلیساهای “استراتژیک” در نظر گرفته شده است. {1} متخصصین رشد کلیسا می گویند، وقتیکه انجیل به همراه زمینه اجتماعی و شبکه های موجود انتقال داده می شود و وقتیکه لازم نیست مردم از مرزهای قومی، فرهنگی یا طبقاتی عبور کنند تا مسیحی شوند، کلیساها با سرعت بیشتری رشد می کنند. {2} بنابراین مردم در کلیساها با یکدیگر گروههایی تشکیل می دهند که توسط تفاوتهای زبان قومی، تفاوتهای قبیله ای یا فرقه ای (فرقه مذهبی در هند) ، موقعیت اجتماعی و اقتصادی، سطح تحصیلات، حرفه، و حتی گروههای قرابت سببی مشترک مشخص می شوند- از جمله کلیساهایی برای گاوچرانها ( کابوی ها) یا عاشقان NASCAR (این یک اغراق نیست، می توانید در گوگل آنها را پیدا کنید!) ” قاعده واحد یکجور” رشد کلیسا عقیده دارد که چنین کلیساهای یکجوری سریعتر رشد می کنند چون آنها نسبت به افراد بیرون پذیراتر هستند، افرادی که شاید عبور از حریمهای فرهنگی، قومی یا حریمهای دیگر برای آنها راحت نیست. این یکجور بودنِ “استراتژیک” به چندین سازمان بنای کلیسا سرایت کرده و صفحات کتابچه راهنمای استراتژی بنای کلیسا و خدمات مسیونری را پُر کرده است. اما آیا کتاب مقدس از یکجور بودن حمایت می کند؟ یا آیات کتاب مقدس دید و رویای متفاوتی برای کلیسای محلی تنظیم می کند؟

هدف من در اینجا این است که خطا بودن ” قاعده واحد یکجور” رشد کلیسا را با نشان دادن اینکه این قالب عملی به شکل متناقضی مخالف دید و رویای رسولی از کلیسا در عهدجدید می باشد، نشان دهم. با انجام این کار، هر جا که امکانش باشد، در این مورد بحث خواهم کرد که برقراری کلیساهای چند ملّیتی نه فقط نسبت به آیات کتاب مقدس امین تر می باشد، بلکه کلیساهای چند ملیتی به شکل کامل تری انجیل پُرجلال عیسی مسیح را نشان می دهد. {3} به عبارت دیگر، کلیساها باید تلاش کنند تا در جماعتهایی که در آن ساکنند تا حد امکان این گوناگونی را داشته باشند.

 

یک الهیات کتاب مقدسی (به شکل خلاصه) از نقشه فدیه چند ملّیتی خدا

برای ایجاد زمینه دید و رویای چند ملیتی از مسیحیت عهدجدید، من به طور خلاصه آشکار می کنم که چطور این موضوع در سراسرِ کانون( Canon) نقشی را ایفا می کند. اختلاف زبانی در کتاب مقدس در بابِل شروع شد، وقتی که خدا با مغشوش کردن زبان نسبت به سرکشی متکبّران عکس العمل نشان داد (پیدایش 11 : 1 – 9). در صفحه بعد، ما نقشه چند ملیتی خدا برای فدیه (بازخرید) را می بینیم که با وعده عهد خود به ابراهیم بود که گفت همه ملتها در ذرّیت ابراهیم برکت خواهند یافت. (پیدایش 12 : 1 – 3 ؛ 22 : 15 – 18) این وعده از طریق مجموعه مکتوبات کتاب مقدسی مشخص تر شد، چنانکه به داود وعده پادشاهی جهانی داده شد که از طریق آن شریعت خدا و جلالش در سراسر زمین برقرار می شود. ( دوم سموئیل 7 : 19 ؛ مزامیر 72 : 17 – 18) جلوتر، انبیا این دید و رویا را شفاف تر می کنند، وقتیکه آنها در مورد اصلاح پرجلال مرگ و داوری پیشگویی می کنند که در آن اسرائیل اصلاح شده و دوباره سازمان می یابد. نه فقط شامل قوم یهود، بلکه شامل اقوامی از تمام ملتها خواهد شد که یهوه، خدای زنده و حقیقی را شناخته و پرستش می کنند. ( اشعیا 2 : 2 – 4 ؛ 56: 6-8 ؛ زکریا 8 : 20 – 23 )

عهدجدید به ما نشان می دهد که وعده خدا برای فدیه (بازخرید) جهانی در مسیح به تحقق رسید، و حریم قوم خدا دیگر با هویت یهودی تعیین نمی شود، بلکه با توبه و ایمان به عیسی مسیح. اسرائیل دوباره جمع شده، سازمان یافته، و قیام کرده، در مسایای ( مسیحا) قیام کرده و از طریق مسایای قیام کرده، مسایایی( مسیحا) که عهدی جدید را با خون خود برقرار کرد. ایمان به مسیح دسترسی کامل به عضویت در قوم عهدجدید خدا را فراهم می کند. این جنبش تاریخی فدیه (بازخرید) در کتاب اعمال ایفای نقش می کند، وقتیکه لوقا به ما نشان می دهد که انجیل در دایره های متحدالمرکز وسیعتری گسترده می شود تا افرادی را که پیش از این خارج از دایره بودند، وارد این دایره بکنند. قوم خدا در اجتماعات محلی جمع می شوند که انجیل پرجلال مسیح را اعلام کرده و آن را منعکس کنند. عهدجدید با رویای متحیر کننده یوحنا به پایان می رسد که در آن تعداد بیشماری از افرادی که بارخرید( فدیه) شده اند از هر قبیله، زبان، و ملّتی، در اتحاد، مسیح را می پرستند. ( مکاشفه 7 : 9 – 10)

 

جوراجوری ( نامتشابه) کلیساهای رسولی

دید و رویای الهیات کتاب مقدسی از فدیه( بازخرید) جهانی به ما کمک می کند تا الگوی رسولی کلیساها را درک کنیم. در عهدجدید، کلایدسکوپ ( لوله ای که چون بگردانند مناظر زیبایی را نشان می  دهد، شهر فرنگ دستی) جلال کار فدیه کننده (بازخرید کننده) مسیح در برقراری کلیساهای محلی منعکس شده که برای هر فرهنگ و قومی، موقعیت اقتصادی اجتماعی و حتی زبانهای متفاوت، تأثیرگذار و حقیقی می باشد. {4} چنین جوراجوری برجسته الگوی رسولی از اتحاد نفوذکننده و الزام محکم و استوار در مسیح جاری می شود، کسیکه ایمانداران را با خدا و با یکدیگر آشتی داد. (غلاطیان 3 : 28 ؛ کولسیان 3 : 11). {5} “دیگری(متفاوت بودن) ” افراد متفاوت توسط “یکی بودن”، که در عیسی مسیح در آن سهیم هستند، کنار رفته است.

درحالیکه کلیسای اولیه رشد می کرد، رسولان با مشکلاتی مواجه شدند که از گوناگونی جماعت های نوظهور برمی خاست، اما هرگز کلیسا را به واحدهای یکجور تقسیم نکردند. کتاب اعمال گواهی بر این مطلب است که کلیسا در ابتدا در روز پنطیکاست شکل گرفت که شامل مسیحیان یهودی از پیشینه فرهنگی و زبانی بسیار گسترده ای می شد. (اعمال 2 : 5 – 11) . در اعمال 6 : 1 – 6 ، تنشهایی میان افرادی از گروههای فرهنگی-زبانی متفاوت، یعنی یهودیان دیاسپور ( هلّینستیان ) و یهودیان سوری-فلسطینی (عبرانیان) برخاست. رسولان آنها را از هم جدا نکردند، بلکه مردانی از میان گروههایی که در اقلّیت بودند برای کار خدمت منصوب کردند و به این طریق مشکل را حلّ کردند. جلوتر در کتاب اعمال، طبیعت جوراجوری کلیسای اولیه با اعلام گوناگونی رهبری در کلیسای انطاکیه تقویت می شود (مقایسه کنید با اعمال 13 : 1)، شامل فریسی سابق ( پولس)، غیریهودی سابق (لوکیوس)، لاوی سابق (برنابا)، عضو دادگاه هیرودیس (مَناحم)، و مردی که پوستی تیره داشت ( شمعون، که به نیجر معروف بود).

در کتاب رومیان، پولس به جماعتی اشاره می کند که بدون شکّ ترکیبی از افرادی از قومیتهای مختلف، هم یهود و هم یونانی بودند.( رومیان 7 : 1 ؛ 11: 13) پولس به آنها التماس می کند که به خاطر انجیل با یکدیگر در محبت زندگی کنند و مزیت های خود را به خاطر دیگران قربانی کنند (رومیان 13 : 8 – 10 ؛ 14 : 1 – 23 ). در اینجا می بینیم که انجیل نه فقط بر نجات شخصی بلکه بر قربانی متحدانه دلالت دارد- ایمانداران باید یاد بگیرند که با پیروی از الگوی مسیح در مشارکت با افرادی که متفاوت از آنها می باشند، زندگی کنند و دیگران را برتر از خود بدانند.

اول قرنتیان، به جماعتی شامل اعضایی از پیشینه های گوناگون نوشته شده، پولس، یکی بودن آنها در مسیح را اظهار کرده و آنها را نصیحت می کند که دیگری را بر خود ترجیح دهند و نسبت به وجدان برادر ضعیفتر حساس باشند. ( اول قرنتیان 10 : 23 – 33 ؛ 12 : 12 – 13) در هر دو مورد، سؤال جدا کردن کلیساها بر حسب یکجوری و تشابه آنها، نسبت به افکار پولس مسئله غریبی می باشد. توجهات “استراتژیک” برای خدمت عملی و مؤثرتر بشارت به دیگران، یا برای اینکه به مردم احساس راحتی بیشتری بدهیم، هرگز بر سهیم شدن زندگی خود در عیسی مسیح سبقت نمی گیرد. بلکه، این الزام که ایمانداران یک انسان تازه در مسیح می باشند، منجر به اتحاد مسیحیان در کلیسا می شود، ایمانداران یکدیگر را محبت می نمایند، درست به همان شکلی که مسیح آنها را محبت نمود. به درستی، پولس اعلام می کند که حکمت و جلال گوناگون خدا از طریق اتحاد افراد گوناگون در کلیسا ظاهر می شود. (افسسیان 3 : 1 – 10)

همچنین کلیسای اولیه جدایی طبقاتی اقتصادی و اجتماعی را از پایه و بنیان شکست. پولس ریشه ترتیبات اجتماعی برده داری را برانداخت، با نصیحت کردن بردگان و اربابان که با هم به عنوان برادران در مسیح در یک جماعت مشارکت داشته باشند. (اول قرنتیان 7 : 17 – 24 ؛ فلیمون 8 – 16 ) ایمان به مسیح موقعیت اجتماعی را که به عنوان حریمی برای مشارکت می باشد، محو می کند. به همین شکل، یعقوب فرمان می دهد که هیچ جانبداری یا رفتار اجتماعی خاصی نسبت به ثروتمندان نداشته باشید. یعقوب در نظر دارد که افراد فقیر و ثروتمند در اتحاد با هم مشارکت داشته باشند، به جای اینکه در واحدهای یکجور بر حسب سطح اقتصادی اجتماعی از هم جدا شوند. (یعقوب 2 : 1 – 9 ) همچنین عهدجدید به ما نشان می دهد که کلیساها ” چند نسلی ” بودند، شامل افراد جوان و سالمند، در مشارکت و اتحاد با هم زندگی می کردند و در خدمت، خواسته های خود را قربانی می کردند. ( اول تیموتائوس 4 : 12 ؛ 5 : 1 – 16 ؛ تیطس 2 : 1 – 8 ؛ اول یوحنا 2 : 12 – 14) .

الگوی رسولی از جماعتهای جوراجوری چند ملیتی محدود به عهدجدید نمی شود، بلکه توسط شواهدی از تاریخ مسیحیان اولیه هم حمایت می شود. چنانکه دیوید اسمیت می گوید، ” به درستی که طبیعت چند ملیتی جوراجوری کلیسا بود که بر دنیای رومیِ منقسم شده تأثیر گذاشت و باعث رشد جنبش مسیحی شد. ” { 6 } درحالیکه یکجوری در کلیساها فقط موقعیت اجتماعی را تقویت می کند، شواهد کتاب مقدسی به ما نشان می دهد که انجیل مرزهای قومی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را شکست و بر آنها تأثیر گذاشت، به طریقی که پیش از آن هرگز چنین چیزی در تاریخ دیده نشده بود.

 

مشاجره عهدجدید بر علیه مرکزیت قومی ( نظرات و باورهای یک فرهنگ خاص برای داوری بر فرهنگی دیگر به کار می رود)

یک دلیل دیگر برای اینکه چرا یکجوری در تضاد با عهدجدید می باشد این است که طرز فکر مرکزیت قومی را تقویت می کند و ترویج می دهد. در سراسر عهدجدید ما حمله ای را بر ضد مرکزیت قومی می بینیم، درنتیجه حکمی به ایمانداران از پیشینه های قومی متفاوت داده شده که یکدیگر را با محبت بپذیرند و در کلیسای محلی در هماهنگی با هم زندگی کنند. {7} پولس،بدون هیچ لغزشی اصرار می کند که یهودیان و غیریهودیان( امتها) از طریق خون عیسی مسیح، با خدا آشتی داده شده اند، پس در مسیح، “نه یونانی است، نه یهود، نه ختنه، نه نامختونی، نه بَربَری، نه سَکِیتی، نه غلام و نه آزاد، بلکه مسیح همه و در همه است. ” (کولسیان 3 : 11) مسیح ” دیوار جداکننده دشمنی و خصومت ” را شکسته است، و یهودیان و غیریهودیان را با خدا آشتی داده است ” در یک بدن از طریق صلیب” . (افسسیان 2  : 14 – 16) ایمانداران، جزئی از خلقت تازه خدا هستند، در گذشته همه آنها در آدم، گناهکار بودند، اما اکنون انسانی تازه در مسیح می باشند.

این مشکل به واضح ترین شکل در غلاطیان 2 دیده می شود، جاییکه پولس، پطرس را توبیخ کرد، به خاطر اینکه او خودش را از غیریهودیان ( امتها) جدا کرد. ( غلاطیان 2 : 11 – 16). پطرس در کنار یهودیان مسیحی دیگر در غلاطیه، از ترس یهودیان چنین عملی را مرتکب شد، زیرا که یهودیان به خاطر سهیم شدن در مشارکت بر سر یک میز با غیریهودیان رنجیده خاطر شدند. اما پولس اصرار داشت که چنین کناره گیری، توهینی به خودِ انجیل است. (غلاطیان 2 : 15 – 21). در اینجا، پذیرش غیریهودیان- افرادی که از قومهای متفاوتی بودند- به عنوان اعضای خانواده خدا با مشارکت بر سر یک میز، بر این خواهش عملی برای جلوگیری از رنجانیدن دیگران، در اولویت قرار می گیرد.

در رومیان هم، پولس بر ریشه مرکزیت قومی حمله می کند. پولس هرزگی و تباهی جهانی انسان و قدرت انجیل برای نجات از طریق عمل خدا برای عادل شمردگی در مسیح، هم برای یهودیان و هم غیریهودیان را عنوان می کند . ( رومیان 1 – 3 ) همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر آمده اند و با فیض از طریق ایمان به مسیح عادل شمرده شده اند ( رومیان 3 : 21 – 26). همه از طریق ایمان به خدایی که افراد خدانشناس را عادل شمرد، فرزندان ابراهیم شدند. (رومیان 4 ) همه در آدم محکوم بودند، و همه در مسیح عادل شمرده شدند. (رومیان 5 : 12 – 21) پولس هم به یهودیان و هم به غیریهودیان هشدار می دهد که متکبر نشوند، بلکه فیض خدا را برای هر دو قوم تصدیق کنند. (رومیان 2 : 17 – 29 ؛ رومیان 11 : 17 – 24) شواهدی از رومیان نشان می دهد که پولس قطعاً به یک جماعت جوراجور می نوشت، آنها را نصیحت می کرد که غرور قومی خود را کنار بگذارند و در اتحاد مسیحی با هم زندگی کنند.

مشاجره بر علیه مرکزیت قومی، محدود به پولس نمی شود، و در سراسر انجیل هم نفوذ کرده است. عیسی، از طریق معاشرت با غیریهودیان ، باجگیران، و گناهکاران، از غرور مرکزیت قومی فریسیان تخطّی کرد. در اناجیل تعلیم می دهند که شهروند ملکوت خدا شدن از طریق ایمان به مسیح می باشد، نه از طریق هویت قومی. {7} دعوت به توبه شامل دعوت به توبه از غرور قومی و نژادی می شود. طبق چارچوبی که جان پایپر ارائه می دهد، ” ایمان به عیسی، قومیت را کنار می زند.” {8} پایپر چندین نمونه در مورد این موضوع در اناجیل عنوان می کند: ستایش و تقدیر ایمان سردار رومی (متی 8 : 5 – 13) ، داستان سامری نیکو( لوقا 10 : 33)، شفای ده جذامی که از میان آنها فقط یک خارجی برگشت که تشکر کند (لوقا 17 : 16 ) ، شفای دختر فینیقیه ای ( مرقس 7 : 26) ، پاکسازی معبد( مرقس 11 : 17).به وضوح می توان دید که عیسی از این نمی ترسد که غرور مرکزیت قومی فریسیان را خدشه دار کند.

حال، برای شفافیت مسأله، مدافعان “قاعده واحد یکجور” در این مورد بحث می کنند که آنها نمی خواهند غرور مرکزیت قومی را در مسیحیان ترویج دهند، بلکه آنها عقیده دارند که کلیساهای یکجوری از نظر فرهنگی حساسیت بیشتری دارند و برای غیرایماندارانی که احتمالاً راحت نیستند که از مرزهای فرهنگی عبور کنند، مناسب می باشد. به عبارت دیگر، مدافعان یکجوری باور دارند که برداشتن مرزهای فرهنگی انجیل از طریق برقراری کلیساهای یک ملیتی و یک فرهنگی، استراتژیک تر می باشد.  به هر حال، این تصور بسیار ساده لوحانه می باشد و جای امیدواری نیست که فرض کنیم افراد گناهکاری که تمایل ذاتی آنها به سوی تعصّب مرکزیت قومی می باشد، بدون دعوت به زندگی در مشارکت با افرادی که متفاوت از آنها می باشند، به نوعی در این زمینه رشد کرده و تعصب خود را کنار می گذارند.{9} شواهد عهدجدید نشان می دهد که عیسی و رسولان هرگز مرکزیت قومی غیرایمانداران را نپذیرفتند، اما در عوض دعوت به توبه از مرکزیت قومی و دعوت به در آغوش گرفتن ” دیگران ” را به عنوان بخش درستی از پیغام انجیل شمردند. درحالیکه ” قاعده واحد یکجور ” تأکید دارد بر بدست آوردن افراد از طریق آزار نرساندن به حساسیت مرکزیت قومی آنها، به طور صریح می توان دید که طریق عیسی متفاوت است- مسیح تیشه به ریشه غرور قومی می زند. {10}

 

آیا کلیساهای عهدجدید ” تک ملیتی ” بودند؟

دونالد مک گاورَن، پدر جنبش کلیسایی، کسیکه ” قاعده واحد یکجور ” را بنا نهاد، در این مورد بحث می کند که ” جماعت های عهدجدید به طور برجسته ای تک ملیتی بودند”. {11} مک گاورَن عقیده داشت که تحت تأثیر روح القدس، رسولان با همراهی واحدهای یکجور پیش رفتند، در ابتدا به سوی یهودیان رفتند تا کلیسا رشد پیدا کند: ” تا زمانیکه یهودیانِ داخل یهودیه می توانستند مسیحی شوند، کلیسا توانست رشد کند و به شکل شگفت آوری در میان یهودیان رشد کند… این افرادی که در داخل کنیسه مسیحی می شدند، بدون مرزهای طبقاتی و نژادی می توانستند مسیحی شوند.” {12} پس طبیعتاً ما باید این سؤال را مورد بحث قرار دهیم که آیا این تفسیر جدید از روی امانتداری می باشد. من معتقدم که تفسیر مک گاورَن از شواهد یک تفسیر منحرف می باشد، چون او از طریقی که لوقا تاریخ نجات را نشان می دهد که مستمراً در کتاب اعمال آشکار می شود، چشم پوشی می کند.{13} رسولان با هیچ نوعی از ” قاعده واحد یکجور” راهنمایی نمی شدند- گوناگونی فرهنگی و زبانی میان یهودیان در روز پنطیکاست به وضوح این مسئله را ثابت می کند، و طبیعت جوراجوری جماعت ها بعد از اینکه غیریهودیان (امتها) به کلیسا آورده شدند، بنا نهاده شد. لوقا تصویری از مأموریت کلیسا به همراه زمینه تاریخی نجات را در کتاب اعمال نشان می دهد. نکته مورد توجه لوقا این است که انجیل توسط رسولان اعلام شود و توسط روح القدس قدرت بیابد، درحالیکه قوم خدا به دور مسیح قیام کرده از نو سازماندهی می شوند، از حریمهایی که دارای مشکلات حل نشدنی می باشد، عبور کنند. بنابراین دونالد مک گاورَن و جنبش رشد کلیسایی از تفسیر ناقص آیات کتاب مقدس استفاده کرده اند، با تحمیل چارچوب عملی از پیش فرض شده درباره متن( موضوع) تا از یکجور بودن حمایت کنند.

 

نتیجه

الگوی رسولی کلیسا در عهدجدید نشان می دهد که تا جاییکه ممکن است کلیساها نباید بر اساس زمینه قومی، فرهنگی، طبقاتی، سنّ، یا هر گروه وابستگی یا قرابت سببی تقسیم بندی شده یا بنا نهاده شوند. در بعضی موارد، تفاوت زبانی ممکن است برای جدا کردن کلیساها لازم باشد. اما حتی در این موارد، اگر یک زبان آمیخته وجود دارد که مردم بتوانند از طریق آن ارتباط برقرار کنند، تفاوت زبانی نباید لازمه جدایی کلیساها شود.

جلال مسیح با وضوح بیشتری دیده می شود وقتیکه افراد خارج، محبت و اتحاد میان آمیزش-ترکیبها و آمیزش-فرهنگها را مشاهده می کنند که در آن ایمانداران از پیشینه های گوناگون با یکدیگر سهیم می باشند. خواهش عملی برای رشد و ازدیاد سریع کلیساها نباید ما را به سویی هدایت کند که از اتحادی که مسیح با خون خود خریداری کرده، دست بکشیم. رِنه پادیلا به خوبی این موضوع را عنوان می کند:

ممکن است این گفته حقیقت داشته باشد که” انسانها دوست دارند مسیحی شوند بدون اینکه از مرزهای طبقاتی یا زبانی و نژادی عبور کنند.” اما این موضوع نامربوطی است. عضویت در بدن مسیح مربوط به دوست داشتن ها یا دوست نداشتن ها نمی شود، بلکه مربوط به همکاری در انسانیت تازه تحت خداوندی مسیح می باشد. شخص چه دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، همان عملی که فرد را با خدا آشتی داد، همزمان فرد را وارد جمعی می کند که در آن افراد هویت خود را در عیسی مسیح پیدا می کنند، نه در نژاد، فرهنگ، طبقه اجتماعی، یا جنسیت خود، و در نتیجه با یکدیگر آشتی می کنند. {14}

آیا من بر ضدّ رشد و تکثیر سریع می باشم؟ به هیچ وجه! من هم عمیقاً مشتاقم که ببینم جمعیت کثیری از افراد برای مسیح صید می شوند. اما من از کارگران انجیل می خواهم که این موضوع را در ذهن خود داشته باشند که در هیچ کجای عهدجدید به ما فرمان داده نشده که کلیساها را بر حسب قومیت آنها تقسیم کنیم. همانطور که دیدیم، شواهد آیات کتاب مقدس دقیقاً به چیزی خلاف این مسأله اشاره می کند- افرادی از قبیله ها، زبانها و ملتهای مختلف به یک قوم در خدا آورده شده اند تا با هم در مشارکت و هماهنگی به عنوان ملکوت کاهنانی برای خدای ما، او را پرستش کنند. باشد که کلیسای آمریکا به کار خود برای مصالحه نژادی ادامه دهد، چنانکه ما یاد می گیریم که تشخیص دهیم که در مسیح هیچ ” سیاه آفریقایی” یا ” Ku Klux Klansman، سازمانی از سفیدپوستانی که با خشونت بر علیه حقوق سیاه پوستان می جنگند” وجود ندارد. به همین ترتیب، باشد که ما متوجه شویم که در مسیح، هیچ ” بِرَهمین” یا ” دالیت” یا ” توتسی” یا ” هُوتُو” وجود ندارد. باشد که اتحاد ما در ترکیب نفوس در جماعتهای ما به عنوان نمایشی از حکمت گوناگون خدا که از طریق صلیب خداوند ما عیسی مسیح، ما را با خود آشتی داد، منعکس شود( افسسیان 3 : 10). باشد که او جلال و حرمتی را که لایقش می باشد، دریافت کند!

 

  1. این مقاله شامل چندین ویرایش و اصلاح موارد اقتباس شده از مقالات نویسنده می باشد که به زودی خواهد آمد، ” فرقه مذهبی هندی و رشد کلیسا: ارزیابی قواعد رشد کلیسا توسط دونالد مک گاورَن از دیدگاه هندی.” مجله باپتیست ( تعمیدی) جنوبی از مأموریتهای مسیونری و بشارت ( به زودی می آید.)
  2. دونالد ای. مک گاورَن، درک رشد کلیساGrand Rapids, MI: Eerdmans, 1970), 190-211
  3. البته که من به زمینه های تک ملیتی، مانند مناطق روستایی یا حتی آمریکای حومه نشین اشاره نمی کنم، جاییکه زمینه نفوس به طور عمده از یک فرهنگ / قوم می باشند، و بنابراین کلیساهای تک ملیتی اجتناب ناپذیر است. من به طور خاص به زمینه هایی اشاره می کنم که در آن بیش از یک فرهنگ/قوم وجود دارد. حتی در زمینه های تک ملیتی هم من اعتقاد ندارم که کلیساها بر اساس زمینه یکجور مربوط به طبقه، سنّ یا قرابت سببی برپا شود.
  4. به انتقادهای برّنده و تکذیب کامل قاعده واحد یکجورِ مک گاورَن نگاهی بیندازید، که نوشته الهیاتدان آمریکای لاتین، سی. رِنه پادیلا می باشد،” اتحاد کلیسا و قاعده واحد یکجور”، مجله بین المللی تحقیق مسیونری 6 (1981) : 23-30. بسیاری از مباحثات من در اینجا مرهون آزمایشات مؤثرتر و نافذ پادیلا از شواهد کتاب مقدسی می باشد.
  5. دیوید اسمیت، ” قواعد رشد کلیسای دونالد مک گاورَن ” ، تبدیل هیأت 2 (1985): 27.
  6. مقایسه شود با میشل گرین، بشارت در کلیسای اولیه، rev ed. Ibid. 28.                          

(Grand Rapids, MI: William B.Eerdmans. 2004)

  1. تأکید تجدید شده از مشاجره عهدجدید برعلیه مرکزیت قومی یکی از مفیدترین کمک های معروف به ” دورنمایی تازه از پولس” بوده است (علیرغم مشکلات دیگر). به عنوان نمونه به عهدجدید نگاه کنید، پولس و امانتداری خدا، جلد 2.

(Minneapolis: Fortress Press, 2013 ), 774-1038

  1. به مباحثه فوق العاده جان پایپر در مورد زمینه خونی نگاهی بیندازید. 27-115.
  2. Ibid. 118.
  3. به صورت تأسف باری این مسأله بر اساس تجربه خودم با چندین جماعت تک ملیتی (قومی) در سراسر دنیا تأیید می شود، به علاوه تجربه های دردناکی از دوستانم در خدمت شبانی در هند. به عنوان نمونه، در بی حرمتی مستقیم به دوم قرنتیان 6 : 14- 18، مردم ترجیح می دهند که با غیرایمانداران از یک قوم/گروهی از فرقه مذهبی هندی ازدواج کنند تا اینکه با ایمانداری از گروههای قومی دیگر ازدواج کنند. در مواردی، وقتی دو ایماندار یکدیگر را دوست دارند و مشتاقند که با فردی خارج از فرقه مذهبی یا زمینه نژادی خود ازدواج کنند، تعصب مرکزیت قومی، سر زشت خود را بر می افرازد، چنانکه خانواده های مسیحی آنها چنین ازدواجی را رد می کنند. ظاهراً ” قاعده واحد یکجور” تعصب مرکزیت قومی گناهکارانه را در میان افرادی که ادعا می کنند مسیح را می شناسند، ترویج داده و تقویت کرده است.
  4. بعضی از مدافعان یکجوری بحث می کنند که نباید تشابهی میان تقسیم بندی یهودی-غیریهودی و تقسیم بندی مدرن نژادی، زبان قومی و فرهنگی قائل شد. به چهار دلیل: 1. “یهود” و “غیریهود” در اصل اصطلاحات قومی نیستند؛ 2. جدایی میان یهودیان و غیر یهودیان برخلاف جدایی قومی مدرن، ریشه در شریعت دارد؛ 3. فاصله فرهنگی میان یهودیان و غیریهودیان در زمان عهدجدید به بزرگی فاصله فرهنگی میان قومهای امروزی نبود؛ و 4. یهودیان با پذیرش نجات غیریهودیان در کشمکش بودند، چیزیکه مشکل امروز دورنمای مسیحیان نیست. ریچارد دبلیو. هاردیسون، ” انتقاد الهیاتی از جنبش چند ملیتی کلیسا: 2000- 2013 ) ( پرفسور دانشکده مذهبی الهیاتی باپتیست جنوبی) ، 117. اولاً ، درست است که  ” یهود” و ” غیریهود” در اصل تفاوتهای قومی( ملیتی) نداشتند، بلکه در اصل تفاوتهای مذهبی آنها ریشه در عهد شریعت داشت. با اینحال دشمنی میان یهود و غیر یهود صرفاً چیزی بیش از مذهب بود، تا فرهنگ، زبان، و قومیت آنها هم پیش می رفت. این تصور که یهودیان و غیریهودیان فاصله فرهنگی زیادی نداشتند، اشتباه است. چنانکه بررسی ادبیات دومین معبد یهودیه این را نشان می دهد. در نهایت، درست است که یهودیان برای پذیرش نجات غیریهودیان در چالش بودند، چیزی که مشکل امروز ما نیست، اما مرکزیت قومی یهودیان مشابه با مرکزیت قومی تمامی بشر در هر زمان می باشد، چون ما افراد سقوط کرده ای هستیم که برای پذیرش و زندگی در مشارکت با افرادی که متفاوت از ما هستند در چالش می باشیم. بنابراین، گرچه نکات جداگانه ای میان جدایی یهود- غیریهود و جدایی قومی-فرهنگی مدرن وجود دارد، اما نکات پیوسته کافی وجود دارد که تضمینی برای تشابه آنهاست. بعلاوه، عهد جدید از دعوت به  اتحاد ” یهود” و “غیریهود” فراتر رفته و مقوله هایی چون ” بَربَری” و ” سِتّیان” را هم شامل می شود، اینها مقوله های قومی زبانی هستند(کولسیان 3 : 11). در عهد جدید، اتحاد در مسیح، تمام مسائل مربوط به هویت را کنار می زند، و دعوت به در آغوش گرفتن “دیگران” تمام مقوله های مربوط به “دیگری” را در بر می گیرد، و به صورت زندگی با یکدیگر در کلیسای محلی شکل می گیرد.
  5. دونالد ای. مک گاورَن، “اولویت قومی”، فصلنامه مأموریتهای بشارتی 19 (1983): 15.
  6. دونالد ای. مک گاورَن، درک رشد کلیسا

(Grand Rapids, MI: Eerdmans, 1970 ) , 202.

  1. چنانکه پادیلا عنوان می کند، “روی هم رفته، گزارش لوقا، این نظریه را که رسولان به شکل سنجیده ای طرحی از “جماعتهای تک نژادی” را شکل داده اند و تعصب های یهودیان بر علیه غیر یهودیان را به خاطر رشد کلیسا از نظر عددی، تحمل می کردند، ثابت نمی کند. برای اینکه ادعا کنیم چنین کاری می کند، لازم است که شخص با یک پیش فرض به سراغ آیات کتاب مقدس برود. 1. اینکه رسولان نظریه مدرنی را در میان می گذاشتند در رابطه با اینکه “تعصب نژادی می تواند و باید کمکی به مسیحی کردن باشد.” و 2. تکثیر کلیسا همواره نیاز دارد که خود را با قاعده واحد یکجور تطبیق دهد. بدون این پیش فرضهای تضمین نشده، شخص به سختی می تواند نکته مورد نظر کتاب اعمال را از دست بدهد که می گوید گسترش انجیل در میان غیریهودیان قدم بسیار سختی برای کلیسای اورشلیم بود که فقط به کمک دید و رویاها و فرمانها اتفاق افتاد. (اعمال 8 : 26، به دنبال آن 10 : 1 -16) یا تحت فشار جفاها ( 8: 1 ، به دنبال آن 11 : 19 – 20 ) تا بحال اظهار نشده که مسیحیان یهودی، به خاطر توجهات استراتژیک، انجیل را به ” کسی غیر از یهودیان” موعظه نکردند. پادیلا، ” اتحاد کلیسا، ” 25 ( تأکید اصلی)
  2. پادیلا، ” اتحاد کلیسا” ، 24.