الهیات کتاب مقدسی

الهیات کتاب مقدسی و بحران تمایلات جنسی

مقالات
03.19.2019

جامعه غربی اخیراً چیزی را تجربه می کند که فقط به عنوان یک انقلاب اخلاقی می توان آن را توصیف کرد. قانون اخلاقی جامعه ما و ارزیابی کلّی اخلاقی در رابطه با یک مسئله مشخص، نه فقط متحمل تطبیق های کوچک بلکه متحمل واژگونی کامل شده است. آنچه که پیش از این محکوم می شد، اکنون جشن گرفته می شود، و اکنون رد کردن این جشنها، محکوم می شود.

آنچه انقلاب جنسی و اخلاقی اخیر را بسیار متفاوت از انقلاب اخلاقی گذشته می سازد، این است که با سرعت بی سابقه ای اتفاق می افتد. نسلهای قبلی در طول دهه ها، حتی قرنها انقلابات اخلاقی را تجربه می کردند. انقلاب اخیر در یک چشم بهم زدن اتفاق می افتد.

به عنوان پاسخ کلیسا به این انقلاب، ما باید به یاد بیاوریم که مناظرات رایج درباره تمایلات جنسی، بحرانی را به کلیسا نشان می دهد که به شکل تقلیل ناپذیر و بدون هیچ گریزی یک موضوع الهیاتی است. این بحران در حکم نوعی بحران الهیاتی است که گنوستیسم به کلیسای اولیه نشان داد یا پلاگیانیسم به کلیسا در دوره آگوستوس نشان داد. به عبارت دیگر، بحران تمایلات جنسی، درک کلیسا از انجیل، گناه، نجات، و تقدیس را به چالش می کشاند. مدافعان تمایلات جنسی جدید خواهان بازنویسی روایت فراتر آیات کتاب مقدس می باشند، و اینکه به طور کامل الهیات را از نو تنظیم کنند، و تغییرات اساسی در مورد طرز فکر ما نسبت به خدمت کلیسا را می خواهند.

 

آیا “تغییر جنسیت” در کشف الایات موجود می باشد؟

نشانه و گواه آوردن اولین انعطاف پروتستانهای محافظه کار است که به دنبال یک استراتژی اصلاح الهیاتی و بیانیه مجدد هستند. این انعطاف نسبت به تفسیر به طور طبیعی از مسیحیان انجیلی ( اِوَنجلیکال) می آید، چون ما باور داریم که کتاب مقدس، کلام خدا و مصون از خدا و از جانب روح است. مطابق گفته بی.بی. وارفیلد، ما درک می کنیم که، ” وقتی آیات کتاب مقدس صحبت می کند، در واقع خدا صحبت می کند.” باید این مسئله را روشن کنم که این انعطاف کاملاً اشتباه نیست، اما کاملاً درست هم نیست. کاملاً اشتباه نیست چون بعضی آیات ( اینها ” متون ثابت کننده” می باشد) در مورد مسأله های مشخصی به صورت مستقیم و قابل شناسایی صحبت می کند.

روی هم رفته، محدودیتهای آشکاری برای این نوع سبک الهیاتی وجود دارد- که من دوست دارم آن را “انعطاف کشف الایات ” بنامم. چه اتفاقی می افتد وقتیکه شما با یک مسأله الهیاتی دست و پنجه نرم می کنید، مسأله ای که هیچ کلمه ای مطابق با آن در کشف الایات وجود ندارد؟ بسیاری از مهم ترین مسائل الهیاتی را نمی توان در حدّ پیدا کردن کلمات و آیات مطابق با آنها در یک کشف الایات تقلیل داد. سعی کنید کلمه ” تغییر جنسیت ” را در کشف الایات خود پیدا کنید. کلمه “هم جنس گرایان زن” چطور؟ یا ” لقاح مصنوعی”؟ قطعاً اینها در صفحات پشت کتاب مقدس من موجود نیست.

اینها به این معنا نیست که آیات کتاب مقدس کافی نیست. مشکل نقص آیات کتاب مقدس نیست بلکه نقص در طریقه دسترسی ما به آیات می باشد. دسترسی به الهیات از طریق کشف الایات، یک کتاب مقدس مسطح بدون زمینه، عهد، یا شخص روایت کننده ارائه می دهد- اینها سه پایه و اساس تفسیر هستند، که لازمه درک صحیح آیات کتاب مقدس می باشد.

 

الهیات کتاب مقدسی درباره بدن

الهیات کتاب مقدسی به طور قطع از واجبات کلیساست تا پاسخ صحیح و مناسب را برای بحران اخیر جنسی ارائه دهد. کلیسا باید یاد بگیرد که آیات را بر اساس زمینه اش بخواند، با قراردادن در جایگاه شخص روایت کننده، و مستمراً زمینه عهدی آن آشکار شود. ما باید یاد بگیریم که هر مسأله الهیاتی را از طریق روایت فراتر آیات کتاب مقدس از خلقت، سقوط، بازخرید(فدیه)، و خلقت تازه تفسیر کنیم. به طور خاص، انجیلی ها نیاز به یک الهیاتی درباره بدن دارند که در نمایش آشکار نشده بازخرید(فدیه) کتاب مقدس لنگر بیندازد.

 

خلقت

پیدایش 1 : 26-28 نشان می دهد که خدا انسان را آفرید- برخلاف بقیه خلقت- به شباهت خود آفرید. این عبارت همچنین توضیح می دهد که هدف خدا برای بشریت، تجسّمی از هستی بود. پیدایش 2 : 7 به شکل برجسته ای به این نکته توجه کنید. خدا انسان را از خاک آفرید و بعد نفس (دَم ) حیات را بر او دمید. این نشان می دهد که ما یک بدن بودیم پیش از آنکه یک شخص باشیم. اینطور که معلوم است، بدن یک چیز تصادفی و فرعی برای شخص بودن ما نیست. به آدم و حوا این مأموریت داده شد که کثیر شوند و زمین را پُر سازند. بدن آنها این اجازه را می داد که طبق خلقت خدا و نقشه عالی او، بتوانند این تکلیفِ حمل تصویر را به انجام برسانند.

روایت پیدایش همچنین اظهار می کند که بدن، نیازهایی دارد. آدم گرسنه می شد، پس خدا به او میوه باغ را داد. این نیازها، حالتی هستند که در درون خلقت قرار گرفته بود تا نشان دهد که آدم فانی و وابسته می باشد و از جایی سرچشمه گرفته است.

بعلاوه، آدم نیاز به یک همراه داشت، پس خدا به او یک زن ، حوا را داد. آدم و حوا هر دو باید حکم کثیر شدن و پُر کردن زمین با تصویر خدا را با استفاده صحیح از توانایی بدنی که با آن خلق شده بودند، برای تولیدمثل به انجام می رساندند. زوج شدن به این شکل یک خوشی و لذت بدنی است که هر یک از آنها تجربه می کردند، درحالیکه دو جسم به یک جسم تبدیل می شد- این، یک بدن است. روایت پیدایش همچنین شرح می دهد که جنسیت بخشی از نیکویی خلقت خداست. جنسیت صرفاً یک ساختار اجتماعی تحمیل شده بر انسان نیست که اگر نبود بحث هایی بر سر اول یا آخر بودن به وجود می آمد.

اما پیدایش به ما تعلیم می دهد که جنسیت توسط خدا برای خیریت ما و جلال او آفریده شده است. هدف از جنسیت، شکوفا شدن انسان است و این تصمیم خالق بود- همانطور که او تصمیم گرفت که ما در چه زمان و کجا باشیم و اینکه وجود داشته باشیم.

به طور خلاصه، خدا تصویر خودش را به عنوان یک شخص مجسّم شده خلق کرد. به عنوان افراد مجسّم شده، از طرف خودِ خدا، به ما هدیه تمایلات جنسی و نظارت بر آن داده شده است. ما به طریقی ساخته شده ایم که گواهی بر اهداف خدا در این مورد می باشد.

همچنین پیدایش، کلّ این بحث را به شکل یک دورنمای عهدی تنظیم می کند. تولیدمثل انسان صرفاً برای ازدیاد نژاد بشر نیست. بلکه تولیدمثل این حقیقت را برجسته می کند که آدم و حوا باید کثیر می شدند تا زمین را با جلال خدا پر سازند، جلالی که توسط حمل کنندگان تصویر خدا منعکس می شود.

 

سقوط

سقوط، دومین جنبش در تاریخ بازخرید می باشد و بدن را که هدیه نیکوی خدا بود، فاسد و خراب می کند. ورود گناه، فناپذیری را وارد بدن کرد. در رابطه با تمایلات جنسی، سقوط، نقشه های خوب خدا را برانداخته و ستایش روابط جنسی را جایگزین آن کرد. خواسته حوا این بود که بر شوهرش فرمانروایی کند (پیدایش 3 : 16). رهبری آدم با خشونت خواهد بود ( 3: 17 – 19). حوا در هنگام زایمان درد خواهد کشید ( 3 : 16).

روایتهایی که به دنبال آن می آیند، پیشرفت اعمال غیرعادی جنسی را شرح می دهد، از تعدد زوجات گرفته تا تجاوز جنسی، که آیات کتاب مقدس با صراحت شایان توجهی به آنها اشاره می کند. این گزارشهای پیدایش با دادن شریعت ادامه می یابد، شریعتی که قصد داشت از رفتار جنسی غیرعادی جلوگیری کند. شریعت، تمایلات جنسی و تعبیرات جنسیت را نظم می بخشد و به وضوح در مورد تمایلات جنسی اخلاقی، طرز لباس پوشیدن آمیزشی ( زنان لباس مردان را می پوشند و بالعکس)، ازدواج، طلاق، و مسائل جسمانی دیگر و مسائل جنسی فتوا داد.

همچنین عهدعتیق، گناه جنسی را به بت پرستی ارتباط می دهد. پرستش با میگساری و عیّاشی، فاحشه معبد، و هر انحراف وحشتناکی از هدیه نیکوی خدا که بدن ماست، همه به عنوان بخشی از پرستش بت پرستانه می باشد. همین ارتباط توسط پولس در رومیان 1 هم دیده می شود. ” و جلال خدای غیرفانی را به شبیه صورت انسان فانی و طیور و بهایم و حشرات تبدیل نمودند.” ( رومیان 1 : 23) و ” ایشان حقّ خدا را به دروغ مبدّل کردند و عبادت و خدمت نمودند مخلوق را به عوض خالقی که تا ابدالاباد متبارک است.” (رومیان 1 : 25)، زنان و مردان هم از روابط عادی با یکدیگر منحرف شدند (رومیان 1 : 26-27).

 

بازخرید(فدیه)

در رابطه با بازخرید، ما باید به این نکته توجه کنیم که مهم ترین جنبه بازخرید ما این است که توسط یک نجات دهنده با یک بدن آمد.  “کلمه جسم گردید و در میان ما ساکن شد.” ( یوحنا 1 : 14؛ مقایسه شود با فیلیپیان 2 : 5 – 11). بازخرید(فدیه) انسان توسط جسم پوشیدن پسر خدا انجام شد-کسیکه تا ابد جسم پوشیده باقی می ماند.

پولس اظهار می کند که این نجات نه فقط شامل روح ما، بلکه شامل بدن ما هم می شود. رومیان 6: 12 در مورد گناه صحبت می کند که بر “بدن های فانی” ما سلطنت می کند- این به امید بازخرید جسمانی آینده اشاره می کند. رومیان 8 : 23 اظهار می کند که بخشی از امید ما برای آخرت (داوری و مرگ)، “بازخرید جسمانی ما” می باشد. حتی در این زمان، در زندگی تقدیس شده خود، به ما فرمان داده شده که بدنهای خود را به عنوان قربانی زنده در پرستش به خدا تقدیم کنیم. (رومیان 12 : 2)

بعلاوه، پولس بدن بازخرید شده را به عنوان معبد(هیکل) روح القدس توصیف می کند. (اول قرنتیان 6 : 19) و معلوم است که ما باید تقدیس را به عنوان چیزی درک کنیم که بر بدن ما تأثیر می گذارد.

اخلاقیات جنسی در عهدجدید، همانطور که در عهدعتیق بوده، به تعبیرات ما از جنسیت و تمایلات جنسی نظم می بخشد. مشاهده تصاویر مستهجن، هر نوع روابط جنسی غیراخلاقی، طریحاً توسط عیسی و رسولان محکوم شده است. به همین ترتیب، پولس به وضوح به کلیسای قرنتس اظهار می کند که گناه جنسی- گناهی است که نسبت به بدن انجام می شود. (اول قرنتیان 6 : 18)- این گناهی است که باعث بی آبرویی کلیسا و انجیل می شود، چون به دنیایی که آنها را مشاهده می کند، اعلام می کند که انجیل هیچ اثر و نتیجه ای ندارد. (اول قرنتیان 5 – 6)

 

خلقت تازه

بالاخره به چهارمین و آخرین عمل مربوط به نمایش بازخرید رسیدیم- خلقت تازه. در اول قرنتیان 15 : 42 – 57، پولس نه فقط به رستاخیز بدنهای خودمان در خلقت تازه اشاره می کند، بلکه به این حقیقت هم اشاره می کند که رستاخیر جسمانی مسیح، وعده و قدرتی برای این امید آینده است. رستاخیز ما تجربه ای از جلال ابدی در جسم خواهد بود. این بدن، یک بدن تبدیل شده، دنباله کاملی از وجود جسمانی زمان حال ما خواهد بود، به همان طریقی که بدن عیسی همان بدنی است که او بر روی زمین داشت، اما کاملاً جلال یافته می باشد.

خلقت تازه، به سادگی، همان تنظیم دوباره و بازگردانی باغ عدن نخواهد بود. بهتر از عدن خواهد بود. طبق آنچه کالوین عنوان می کند، در خلقت تازه، ما خدا را نه فقط به عنوان خالق، بلکه به عنوان بازخرید کننده (فدیه کننده) خواهیم شناخت- و این بازخرید شامل بدنهای ما می شود. ما به شکل جسمانی با مسیح سلطنت خواهیم کرد، همانطور که او هم خداوند جهان و هستی، مجسّم شده و سلطنت کننده است.

در رابطه با تمایلات جنسی، با وجود اینکه جنسیت در خلقت تازه برقرار خواهد بود، اما اعمال جنسی نخواهد بود. نه اینکه روابط جنسی در رستاخیز لغو می شود، بلکه ارضا شده و کامل می شود. شام ازدواج برّه در روز قیامت و داوری، که ازدواج و تمایلات جنسی به این نکته اشاره دارد، بالاخره از راه می رسد. دیگر نیازی به این نخواهد بود که زمین را با حمل کنندگان تصویر پر سازید، چیزی که در پیدایش 1 مدّ نظر بود. در عوض، زمین با معرفت (شناخت) جلال خدا پر خواهد شد، همانطور که آبها دریا را می پوشاند.

 

ضرورّیت الهیات کتاب مقدسی

بحران تمایلات جنسی، قصور سبک الهیاتی بسیاری از کشیشان را ثابت می کند. “انعطاف کشف الایات” به سادگی نمی تواند آن نوع تفکر الهیاتی دقیق و سختگیرانه ای را که امروزه بر سکوهای موعظه لازم است، به طور کامل به انجام برساند. کشیشان و کلیساها باید ضروریت الهیات کتاب مقدسی را بدانند و باید تمرین کنند که آیات کتاب مقدس را مطابق منطق درونی و ذاتی خودش بخوانند- منطق داستانی که از خلقت به سوی خلقت تازه می رود. تکلیف بیان تفسیری که پیش روی ماست، بسیار بزرگ است، اما برای تعهّد انجیلی امین نسبت به فرهنگ، ضروری می باشد.